پندهای پیامبر در یک نگاه نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت به غمزه مسأله آموز صد مدرس شد از دیدگاه مذهبی دروغ، تهمت، ناسزا، آزار به خود و دیگران و کم فروشی نهی شده اند وچون اغلب برچسبهای ذهنی هر پنج مورد نهی شده را در برمی گیرند، بنابراین مشمول نهی هستند. اما به طور صریح هم دستوراتی داریم که بنظرم برچسب زدن و لقب دادن را نهی کرده اند. ازجمله "ویل لکل همزه لمزه" وای بر هر طعنه زننده و عیب جوینده؛ " ولا تلمزو انفسکم" عیبجویی خود مکنید؛ یا "ولا تنابزو بالالقاب" و با لقبهای زشت یکدیگر را مخوانید. اما یک داستان تکان دهنده هم به نقل از نمی دانم پیامبر اسلام (ص) یا عیسی (ع) نقل شده است که روزی پیامبر با یارانش از محلی عبور می کردند در گوشه ای سگی مرده را می بینند. گویا یاران پیامبر از بوی تعفن و منظره بدی که می بینند با اخم روی بر می تابند ( شاید اگر بنده آنجا بودم حالت تهوع هم حس می کردم)، ولی پیامبر به دندانهای سپید مردار اشاره می کند و احتمالاً با مهربانی لبخند می زند. پیامبر بزرگوار حتماً از این طریق به یاران و پیروانش پندهایی می دهد که ارزش تأمل و مراقبه فراوان بر روی آن را دارد(زیرا گفته شده که: یک ساعت تفکرو تدبر از روزها عبادت بالاتراست و مسلماً تفکر منفی و گناه آلود مد نظر نبوده بلکه تفکر متعالی همراه با پاکسازی ذهن و مراقبه و تماس با آگاهی ورای فکر است که راه گشاست) : در لختی تعمق در این داستان چند پند بسیار مهم مشاهده می شود: پیام پیامبران از سطح بسیار بالایی می آید؛ از سطح نازل علمای روانشناس غربی که فقط با آنالیز ذهنی( سطح عقل جزیی ، که در جای خودش بسیار قابل احترام واستفاده است) قضایای روان بشر را بررسی می کنند بالاتر است ( این آنالیز به تنهایی کمتر دردی را دوا کند) و حتی از سطح برتر حکمای شرق که کل نگر تر هستند. زیرا حتی اغلب حکمای شرق( به استثنای پیامبران و انسانهای واصل به حق) هم امور بر خلاف طبیعت بشر را نامطلوب می دانند. در مبحث برچسبها گفته شد که برخی برچسبها عینی تر و استاندارد تر هستند. ظاهراً همین لاشه مرده با توجه به موارد نامطلوب عدیده لایق "برچسب بد" می باشد و دستورات دینی هم در خصوص نهی از مردارمؤید آنست. احتمالاً وقتی بوی لاشه ای را استشمام می کنیم و آنرا می بینیم به طور خودبخود در ذهنمان برچسب لاشه کثیف و به شدت آلوده و.. وارد می شود و بر اساس این قضاوت ذهنی که بنظر می رسد که تا حدود زیادی هم درست باشد، عکس العمل فوری ما روی برگرداندن و بینی را گرفتن و دور شدن و .. است. البته حد اقل قسمتی از عکس العمل ما نه بر اساس فکر و بر چسب، بلکه به صورت غریزی و بدون دخالت فکر است. خوب پیامبر گرامی چه می خواهد بگوید وچه درسهایی در همین نگاه ساده به مردار، به صد مدرس غرب و شرق انتقال داده است: 1- دنیا را نمی توانی عوض کنی ولی دیدگاه خود را می توانی و وظیفه تو هم همین است و کار ساده تر و عاقلانه تری است. با اینکار تو آقا و سرور خودت می شوی نه اسیر اتفاقات بیرونی. برای اینکار باید به ذهن خودت مسلط شوی نه به آنچه در بیرون اتفاق می افتد. به جای اینکه بگویی چرا این اتفاق برای من افتاد؟ بگو چگونه به طور کامل و عمیق بر ذهنم مسلط شوم؟ 2- به جای اینکه با برچسب زدن منفی به چیزی نامطلوب، با تعمیم مبالغه آمیز تمام کیفیات آن چیز را نفی کنی بدون پیش داوری و برچسب زدن ذهنی فقط به آن نگاه کن حتماً موارد مثبت بیرونی خودشان را نشان می دهند. 3- لازم نیست از دنیا فرار کنی هر چه را که در لحظه حال اتفاق می افتد مشاهده کن و بپذیر، حتی اگر به فرض هیچ مورد مثبتی در بیرون ندیدی؛ اگر با نگاه بدون برچسب بنگری ناگهان با اینکار چیززیبایی در درونت پدیدار می شود: لبخند عشق 4- ای پیامبر عزیز تو با این پیام می گویی که بشر می تواند بر خلاف طبیعت و عادت مورد قبول همه بشر در همه اعصار و مکانها عمل کند. آن ریشه ای ترین عادت بشر چیست؟ در برخورد به موارد مطلوب و مورد پسند: به به گفتن درونی و خوشحال شدن و حرص داشتن که ای کاش این مورد همیشه باشد. و در برخورد به موارد نامطلوب و ناپسند: اه اه گفتن درونی و بد حالی و ناراحتی و خشم از اینکه چرا به آن برخورد کردم و ای کاش زودتر از شرش راحت شوم و ای کاش هر چه زودتر موارد مطلوب از راه برسند. پیامبر عزیز تو می گویی که بشر می تواند از اعماق وجود بر خشم و حرص غلبه کند و صادقانه از درون به هنگام درد لبخند بزند. حتی این تغییر عادت و کسب قدرت تعادل ذهن، شامل آن مواردی هم می شود که عکس العمل بر اساس غریزه است ( پایین تر از قشر خاکستری مخ) که برای صیانت بشر طراحی شده است ( اجتناب از مردار و بوی تعفن غریزی است و بدون دخالت فکر هم اتفاق می افتد ولی مسلما فکر و پیش داوریها و به یاد آوردن تجربیات قبلی هم در عکس العمل ما دخالت دارد. یکی می گفت بعضی کره ایها - یا شاید هم چینی ها- به محض برخورد با لاشه سگ خوشحال شده و به آن به چشم وعده غذای خوشمزه نگاه میکنند و شاید هم آن را بار بگذارند!!). خوب اگر کسی به این قدرت دست یابد می تواند همه درهای بسته را باز کند. این قدرت همان صبر است: "الصبر مفتاح الفرج".. روزه گرفتن هم نوعی تمرین صبر و تسلط بر ذهن در امور فکری و غریزی است به طوری که خلاف طبیعت انسان در اوج گرسنگی و تشنگی لبخند عشق می زند. صبر از همان جایی می جوشد که شاهد ناظر درونی می جوشد و از فکر محدود بشر نمی توان صبر را بیرون کشید...صبر نه از جنس فکر و نه غریزه است و از همین روست که می تواند بر هر دو غلبه یابد. 5- مسلماً پند پیامبر حلال بودن مردار یا کنار آمدن با موارد نامطلوب نیست؛ زیرا نهی مردار در مذهب و عقل آدمی واضح است. پند دیگر پیامبر این است که در موارد نامطلوب آنچه عقل و شرع حکم می کند انجام بده اما بدون برچسب و منیت و ذهنیت و با مسلح شدن به صبر. به عبارت دیگر عمل از جایی منشا گرفته باشد که جایگاه عقل کلی، عشق و صبر است. جایی که ناظر ساکت در ورای فکر، حضور دارد و می تواند از فکر در جایگاه بایسته خود استفاده نماید. اما عمل از منشا عقل جزیی و فکر محدود و منفی عمل نیست بلکه عکس العملی کورکورانه و با عجله است. همانطور که حضرت علی ( ع) می فرماید : "به هنگام خشم تصمیم نگیرید" بنظرم این پیام حضرت علی ( ع ) هم در این داستان مستتر است. می دانیم که خشم درجات متعددی دارد شاید هر گونه روی برگرداندن در موارد ی که نامطلوب تشخیص می دهیم رگه هایی از خشم را دارد. همین خشم مانع مشاهده درست واقعیت و عکس العمل و تصمیم درست می شود. ابتدا بدون خشم زندگی را مشاهده کنیم تا بتوانیم واقعیت را آنچنان که هست ببینیم سپس و یا همزمان تصمیم درست، خود بخود بروز می کند. 6- دعای "اللهم ارنی االا شیاء کما هی" هم در این داستان مستتر است. هر نوع بر چسب و قضاوت و از پیش داوری می تواند واقعیت امور را بپوشاند. مشاهده واقعیت به ذهنی پاک و پیامبر گونه نیاز دارد تا بتواند سپیدی دندانها را هم ببیند. اول تزکیه بعد تعلیم. برای یادگیری از پدیده های زندگی ابتدا ذهن پاک و عاری از خشم لازم است. 7- کمال صدق و محبت ببین نه نقص گناه که هر که بی هنر افتد نظر به عیب کند 8- تنها قاضی واقعی خداست و در خیلی موارد نباید سخن و قضاوت مردم و همینطور ذهن خود را جدی بگیریم. افسوس که صدای حقیقی سکوت فطرت و شاهد درون در غوغای فریاد ذهن دروغگو گم می شود! |
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً نظر خود را بخط فارسی بنویسید.
لطفاً فقط نظرتان دربارهی مطلب نوشته شده را بنویسید. و اگر پیامی برای نویسنده دارید، به پیوند "تماس با نویسنده" مراجعه نمایید.