خنده درمانی


با دلی خونین لبی خندان بیاور همچو جام
نی گرت زخمی رسد آیی چو چنگ اندر خروش
(در اثر هنری قدیمی از دوست و پسر دایی عزیزم عبدالرضا بر روی شیشه شعر بالا نوشته شده بود!)

خنده بر هر درد بی درمان دواست
گریه بدم خنده شدم، دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم

رقص آنجا کن که خود را بشکنی
پنبه را از ریش شهوت بر کنی
چون رهند از دست خود دستی زنند
چون جهند از نقص خود رقصی کنند
مطربان شان از درون دف می زنند
بحرها در شورشان کف می زنند
(دفتر سوم؛ ابتدای قصه خورندگان پیل بچه از حرص..)
نگارنده چند سالی است مربی یوگا و یوگای خنده بوده و به طور تفریحی در این خصوص فعالیت داشته است. از جمله در جمع های 10 تا 40 نفره دوستان و همکاران به کرات این تمرین را انجام داده است و شاید در آینده جدی تر به آن بپردازد!
 چند نکته در خصوص خنده درمانی و ارتباط آن با خود شناسی و سلامتی جسم و روان:
1- پزشکی هندی به نام Madan Kataria در سال 1995 نوعی یوگای خنده را پایه گذاری کرد. (و نگارنده در سبک ایشان و با اجازه رسمی ایشان وزیر نظر آقای مجید پزشکی مدرک مربی گری اخذ نموده ولی نظرات خاص خود را نیز حفظ کرده است.) ایشان با توجه به فواید بی شمار خنده برای سلامتی ابتدا قصد داشت هر روز با گروهی از دوستان و مردم در پارک با کمک جوک گفتن بخندند!! ولی جوک 2 ایراد اساسی دارد یکی اینکه بالاخره جوکها تمام می شوند و دوم اینکه مسخره کردن و تحقیر دیگران و رکیک بودن بیشتر جوکها به هیچ وجه اخلاقی نیست( متأسفانه در کشور ماهم در بین مردم شوخ طبع خیلی رواج دارد). بنابراین دکتر کاتاریا با کمک دم و بازدم و حرکات یوگا و الهام از حرکات یوگای خنده و برخی حرکات ابداعی(بدون جوک یا هر دلیل دیگر)، سبک جدیدی را برای خندیدن ارائه نمود. این سبک هم اکنون در بیش از 60 کشور دنیا برای ترویج سلامتی جسم و روح مردم در باشگاه های خنده یا پارکها تمرین می شود.
2- قبل از آن اوشو معتقد بود که قبل از مراقبه اصلی سکوت، ابتدا آدم باید فشار شرطی شدگی های قبلی را با مراقبه های دینامیک تخلیه نماید. و خنده و گریه با تمام وجود، از جمله آن مراقبه های دینامیک است.
3- بنظرم همانطور که آقای مصفا تأکید می نماید بیشترین و قوی ترین سیگنال "خود" ملامت خود است! (یا به قول کارن هورنای "عناد به خود" است) و به عبارت دیگر اکثر انسانها بسیار نا شکر هستند و حتی اگر هم در ظاهر شکر گویند ولی نارضایتی و ناشکری و غم و ناشادی، عمق وجودشان را فرا گرفته است. این موضوع ربطی به ظاهر خوشبخت آدمها هم ندارد؛ ثروت، مقام، علم و دانش و.. خوشبختی و شادی درونی را ایجاد نمی کند..زیرا شیطان (یا خود یا نفس) با ابزار مقایسه و حرص سیری ناپذیر، هر نعمتی را در مقایسه با نعمتهای بالاتر حقیر جلوه می دهد! و نمی گذارد انسان لذت شکر را طولانی و عمیق لمس نماید! همین بزرگترین عامل نحندیدن است. خوب کسی که در مسیر خود شناسی است و می خواهد "با شناخت خود خدای خود را بشناسد" در واقع به سمت شکر گزاری و پذیرش و تسلیم و رضایت درونی از پروردگار قدم بر می دارد (پذیرش آنچه به طور واقعی هست بدون ملامت خود!) و مراقبه خنده علاوه بر فواید بی شمار جسمی- روانی می تواند سد ناشکری و نارضایتی عمیق را بشکند. از طرف دیگر اگر می خواهید در مراقبه خنده موفق شوید به پاکسازی درونی و تزکیه و مراقبه عمیق و بر طرف کردن اشتباهات ذهن( از جمله ملامت و خشم، مقایسه و حرص و آز و..) بپردازید. شاید بهترین و اصیل ترین دلیل برای خندیدن گام گذاشتن در مسیر رفع اشتباهات و نقصهای ذهنی با مشاهده مستمر زندگی در درون و بیرون است:

چون رهند از دست خود دستی زنند
چون جهند از نقص خود رقصی کنند

4- "بی دلیل" خندیدن نوعی خلاف "قوانین خود" عمل کردن است: "تا افتادن دیگران را ندیدی نخند!!" یا " تا خودت از دیگران جلو نزدی نخند و خوشحال مباش!!" یا " تا دلیل مادی نداشتی- مثل افزایش حساب بانکی، خانه و اتومبیل و مدرک و..- نخند!!" یا " تا کارهای مهمتر را انجام ندادی، کودک وجودت را خفه کن و نخند!!" و....همه این قوانین، ناپاک و شیطانی هستند..و خنده ناشی از زمین خوردن دیگران الهی نیست و بسیار سطحی، نمایشی و موقتی است... تنها خنده الهی که عمیق و همیشگی است؛ خنده بی دلیل است که از پاکی درونی و شکر نعمتهای الهی و حس نزدیک بودن خدا به انسان منشأ گرفته باشد؛ مانند خنده معصومانه کودکان...یا خنده دیوانگان!!!( در واقع موجه ترین دلیل برای شادی و خندیدن؛ درک نعمت حضور خدا در قلب آدمی است)
5- جدی گرفتن "خود" مانع برطرف شدن آن است اما اگر متوجه شویم که "شبح خود" غیر واقعی است، راحت تر می خندیم! و شاید خندیدن با این آگاهی که "خودی" وجود ندارد، به این آگاهی عمق می بخشد!! یک معنی لا اله الا الله این است که جز او هیچ چیز و هیچ کس را از جمله شخصیت کاذب خود را جدی نمی گیریم و واقعی نمی دانیم!!
6- آدمهای محروم از خنده بسیارند. برخی سالها از ته دل نخندیده اند: پدر و مادری که فرزند سرطانی دارند....سالمندی تنها ....معتاد رانده شده از جامعه ..و... برای همه این دردمندان شاید بی دلیل خندیدن جرقه ای باشد برای شعله ور شدن آتش عشق درون تا انرژی برای تغییر مسیر و سبک زندگی شان بدست آورند..با خندیدن عمیق مشکلات کوچک و ناچیز جلوه خواهند کرد..واگر این خنده به تغییر انرژی ذهنی بیانجامد محو شدن مشکل را با محو منیت به دنبال می آورد!..چون آدم این پتانسیل را دارد که علیرغم شرایط بیرونی از درون آزاد باشد و بخندد!! نگارنده دو بار در یک کلینیک ترک اعتیاد برای معتادانی که تازه قصد ترک داشتند و بسیار غمگین بودند، این تمرین را انجام داده و در بیشتر آنها خنده عمیقی ایجاد شد...باشد که همه دردمندان شاد باشند!
7- مراقبه خنده (یا خنده درمانی یا یوگای خنده) با تمامی فوائد بی شمارش ( که در نوشته های بعدی گفته خواهد شد) یک مراقبه سطحی یا یک ورزش مفرح است و به هیچ وجه جایگزین مراقبه و خود شناسی عمیق نیست. شاید وسیله و ابزاری کمکی باشد برای رسیدن به بلند ترین و قوی ترین خنده، یعنی رضایت خاموش درون! نسبت به آنچه هست!!    

۱ نظر:

ناشناس گفت...

این یه نظر نیست . یه سوال است . وقتی حالمون خیلی خیلی بده و هرگز حتی ادای خندیدن هم به نظرمون مسخره و غیر ممکن میاد چیکار کنیم ؟ به شدت نیاز به کمک دارم . با تشکر

ارسال یک نظر

لطفاً نظر خود را بخط فارسی بنویسید.

لطفاً فقط نظرتان درباره‌ی مطلب نوشته شده را بنویسید. و اگر پیامی برای نویسنده دارید، به پیوند "تماس با نویسنده" مراجعه نمایید.