سال نو؛ بهترين و شگفت انگيزترين سال زندگي ( قسمت دوم)

 
فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم

دوست دارد يار اين آشفتگي
کوشش بيهود به از خفتگي

براي نيل به هدف تبدیل سال نو به بهترين سال زندگي تان، لازم است که از ورود به 5 حوزه  و منطقه که شما را ضعيف و کم انرژي مي کند با جديت تمام اجتناب کنيد. دبي فورد اين افکار، گفتار و کردار بي ثمر و فلج کننده را مناطق فاقد شيريني ( no cookie zone -NCZ- ) مي نامد.

 اول: عذر و بهانه براي انجام ندادن و ایجاد تحول: انواع عذر تراشي بسيار است از جمله سن و سال، بيماري، کم هوشي و..در اصل همگي بهانه هاي محدود کننده و اغراق و بزرگنمايي واقعيت بوده و اغلب دروغ محض هستند.

 دوم: گفت و گوي دروني و انتظار و پيش گويي منفي: اينکه با خود مي گوييد که من موفق نخواهم شد و يا با پيش داوري اشتباه، نظر ديگران را راجع به خود منفي قلمداد مي نماييد.

سوم: بازي تقصير: اينکه نقش مظلوم را بازي کنيد و ديگران و خود را سرزنش نماييد. ورود بي مهابا به اين حوزه هم به شدت در اتلاف انرژي و توليد کينه  مؤثر است! به نظر مي رسد که نفس يا من کاذب از کوچکترين رويدادها مسائل بزرگ مي سازد تا حول آن مانور فکري  بدهد! و احساس زنده بودن و واقعي بودن نمايد! و مهمتر از همه خوراک ملامت خود را براي کلنجار رفتن با خودش فراهم نمايد. به قول آقاي مصفا ملامت خود تنها ابزار منيت براي خروج از مشکل اساسي منيت يعني توهمي و ناپايدار بودن آن است. جرقه هاي فکري به صورت موقتی روشن و خاموش می شوند و "منیتی" پایدار به وجود نمی آورند. ملامت خود تصور پایداری و واقعی بودن هویت فکری را به وجود می آورد. تاکتیکهای دیگری هم برای واقعی جلوه دادن هویت فکری وجود دارد.

چهارم: موضع برحق: جر و بحث ذهني يا کلامي يا فيزيکي! براي اثبات حقانيت خود از منيت و ترس سر چشمه مي گيرد و ما را در کليشه هاي قديمي محبوس مي نمايد. بايد جايز الخطا بودن انسان را بپذيريم و آماده نگاهي نو به زندگي باشيم. هنگامي که محق بودن خود را کنار مي گذاريم ذهن همچون ذهن يک کودک معصوم، تر و تازه مي شود و هر واقعيتي در آن ممکن مي گردد.

پنجم: رفتارهاي خود ويرانگر:  اينکه بر ضد اهداف شريف و با ارزش خود عمل کنيد و از آنها دور شويد. براي اجتناب از اين منطقه بايد عادتهاي مضر خود را شناسايي و برطرف نماييد.

مولوي در جايي نتيجه ورود به اين مناطق را "خفتگي" نامیده است:

دوست دارد يار اين آشفتگي

کوشش بيهود به از خفتگي

علل اين خفتگي همين موانع عمل مورد اشاره دبي فورد است؛ که از نفس و منیت ذهنی برمی خیزند و آدمي را به تنبلي و فلجي مي کشانند و منظور از کوشش بيهوده در واقع روش آزمايش و خطا است که در جايي که راه چاره ديگري ( نظير استفاده از تجارب ديگران) نيست تنها گزينه منطقي است؛ همچنانکه موش داستان کتاب "چه کسي پنير مرا برداشته است"با کمک آن به موفقيت رسيد. شايد داستان موش و انساني که در آن کتاب آمده است را شنيده ايد؛ موش به هنگام قطع غذاي روزانه در يک مکان هميشگي، بلافاصله بدون ورود به اين حوزه ها ي منفي گرايي، با انرژي کافي، به جاهاي ديگر سرک مي کشد در ابتدا نتیجه نمی گیرد و به ظاهر کوشش او بی فایده است اما به قول مولانا:

سایه حق بر سر بنده بود

عاقبت جوینده یابنده بود

 تا عاقبت با کمک آزمايش و خطا، در مکاني جديد، به غذا دست مي يابد؛ اما امان از آدميزاد فکور که به محض قطع غذاي روزانه، دچار گفتگوي دروني فلج کننده مي شود و زمين و زمان را مقصر مي شمارد و خود را براي دريافت غذا در زمان و مکان هميشگي محق دانسته و با نشستن در همان جاي هميشگي به خودش لج مي کند و به رفتار خود ويرانگر مي پردازد و يا بهانه مي آورد که اي آقا اون که غذا به دست آورد موش بود و موشها به زرنگي معروفند ولي من ناتوانم و...



پاورقی:

  [البته بهتر است همزمان با دوري جستن از ترفندهاي فلج کننده ذهن از حيله ديگر "نفس" در خصوص "عمل" آگاه بود و بعد از عمل از وابستگي و تعبير آن و استفاده ابزاري براي منيت اجتناب نمود:

دام تقدس بخشيدن به عمل که "منيت" پهن مي کند بسيار جالب و حيرت انگيز است ( البته این خاصیت منیت است که از هر چیزی حتی امور قدسی، علمی و واقعی هم علاوه بر امور انتزاعی و خیالی سوء استفاده می نماید.). مي توان از عمل و نتايج آن به طور علمي و منطقي تجربه آموخت ومعمولا عملي که بر اساس نيازهاي واقعي باشند اينگونه اند مانند عملي که موش داستان ما انجام داد؛ اما اگر کاري بر اساس عکس العمل نفساني باشد و متناسب با چالش و نياز واقعي رو در رو نباشد دستاويز منيت قرار گرفته است. حتي تنبلي و نشستن هم در واقع عکس العمل نفساني و نا متناسب با نياز واقعي است. به طور کلي هويت فکري يا من کاذب به دليل توهمي بودنش به دنبال ترفندهاي متنوع و ظاهر فريب برای "واقعی جلوه نمودن" مي گردد. یا به عبارت دیگر به دلیل میرایی و موقتی بودن سخت علاقه مند جاودانه شدن است. يکي از چاره هاي بسيار ظاهر فريب که براي رفع توهمي و بي پايه بودنش بکار مي برد توسل به عمل است و اينطور استدلال مي کند که چون فلان قدر بخشيدم پس لاجرم برچسب سخاوتمند زيبنده "من" است يا چون عکس العمل تند را نشان ندادم پس حقير و ترسو هستم و...در صورتيکه عمل دليل تأیيد صفت نمي شود. مي توان صفتي واقعي را دارا بود ( مانند آرامش ) بدون آنکه عمل خاصي انجام داد( یک علت سختی مراقبه برای برخی افراد همین است که در بی عملی ظاهری مراقبه احساس پوچ بودن منیت بهتر نمایان می شود) و بر عکس اگر صفتی واقعي  نباشد و صرفا از تصوری برخواسته از منيت و فکر باشد با کوهي از عمل هم تبديل به صفت واقعي نمي شود. توهم ناشي از عمل مانند توهم مالکيت است که هويت کاذب براي اثبات وجودش استدلال مي کند که: چون اين مقدار ثروت متعلق به من است و آن ثروت و خانه و .. واقعي هستند پس لاجرم منيت هم واقعي و جاودانه است در صورتي که من و مال من هر دو توهمي غير واقعي و بسیار سطحی و گذرا هستند( در قران کریم هم آمده است که انسان با جمع مال تصور می کند که جاودانه شده است). خلاصه آنکه من خيالي به هر چيز واقعي، غیر واقعی، علمي، غیر علمی و حتی شريف هم خود را مربوط نمايد برايش بي ثمر است و باعث تبدیل ماهيتش نمي شود.]


منابع دو قسمت اخیر: کتابهای دبی فورد، محمد جعفر مصفا، مثنوی معنوی و کتاب چه کسی پنیر مرا برداشته است؟
 

۲ نظر:

قطره گفت...

آقای بنانی ممنون از شما در مورد قسمت پرسش پاسخ سایت استاد مصفا .

با اینکه سوال من برای ایشون مبهم بود ولی با توضیح اون توسط شما ، من شفاف ترین جواب رو از اقای مصفا گرفتم ....


ممنونم ....

ناشناس گفت...

آقا خیلی خوب با نوشته هاتون ارتباط میگیرم ..

امیدوارم تندرست باشید و به نوشتن ادامه بدید.
روزی هم با همین ادبیات کتابی رو منتشر کنید.

شاد باشید.

ارسال یک نظر

لطفاً نظر خود را بخط فارسی بنویسید.

لطفاً فقط نظرتان درباره‌ی مطلب نوشته شده را بنویسید. و اگر پیامی برای نویسنده دارید، به پیوند "تماس با نویسنده" مراجعه نمایید.