عید و دید باز دید!


تاریکی ندیدن: سر و صدای نفس در کاسه سر هیاهو راه انداخته است؛ تا از هیچ واقع نما (افکار منفی)، توهم واقعیت ایجاد نماید! و یکی شدن با سر و صدا به آن جان می دهد! واقعیت ترسناکی که امنیت را در تمسک به رفتار و گفتار عجولانه جستجو می کند تا افکار منفی و "نفس" را بیشتر تثبیت کند! این هیاهو در تاریکی ندیدن و غیبت صاحب خانه، خود را صاحب خانه جا می زند! و از تازیانه خشم یا حرص برای رسیدن به مقصودش و وادار کردن صاحب خانه به رفتار یا گفتار منفی استفاده می کند.

نور دیدن: اگر نور مشاهده گری و دیدن در کار باشد، سر و صدای افکار نفس، فقط سر و صداست! نه واقعیت؛ و در نتیجه ترس از آن، زائل می شود. اگر دیدن در کار باشد این دهل ترسناک نفس، نه تنها ترسناک نیست که شبیه دهل عید شیرین و خنده دار می شود. در هر لحظه و هر وضعیت خوب یا بد درونی یا بیرونی؛ اگر دیدن مستمر باشد ( دید و باز دید و باز هم دید در هر شرایطی!!!)، عید همان جاست! معجزه دیدن همین است و کیمیا گری می کند و انرژی مبارک زیر این سر و صدا، به نفع فطرت الهی مصادره می گردد:

چونکه بشنود آن دهل، آن مرد "دید"
گفت: چون ترسد دلم از طبل عید
( از داستان صفت آن مسجد که مهمان کش بود..)