دیده ی سبب سوراخ کن - قسمت اول


پرسش اساسی

زانبیا ناصح تر و خوش لهجه تر
کی بود؟ که گرفت دمشان در حجر

از پیامبران پند آموز ترو خوش سخن تر چه کسی بوده؟ که نفس و دم گرمشان در سنگ هم اثر می کرد.

زآنچه کوه و سنگ در کار آمدند
می نشد بدبخت را بگشاده بند

از نصیحت های پیامبران حتی کوه ها و سنگها نیز متحول شدند ولی آدمهای نگون بخت از بند غفلت و اسارت رها نشدند.

آنچنان دلها که بدشان ما و من
نعتشان شد: بل اشد قسوتاً

قلب هایی که گرفتار خود بینی هستند در قرآن کریم اینگونه توصیف شده اند: " حتی از سنگ نیز سخت ترند." آیه 74 سوره بقره
نعت= صفت

علت این سنگ دلی چیست؟


اینکه ما با "منیت" قدر قدرتی روبرو هستیم و غلبه بر آن چقدر مشکل است؛ حقیقت تلخی است. اینکه شنیده ایم که "شرک یا ریا همچون راه رفتن مورچه بر روی سنگ سیاه در دل شب، بی سر و صدا به دل انسان راه پیدا می کند" نشان می دهد که با دشمن حیله گر و توانایی مواجه هستیم.

دغدغه بسیاری از کسانی که در مسیر خود شناسی قدم گذاشته اند، این پرسش است که چرا علیرغم سخنان نغز پیامبران و پاکان الهی، رها شدن و آزادی درونی حتی برای برخی کسانی که در جوار این پاکان بوده اند اتفاق نیفتاده است؟ چرا اکثر آدمها در مسیر فطرت الهی قدم نمی گذارند؟ چرا علیرغم اینهمه سخن و کتاب مفید و مقدس، بازده کار، یعنی آدمهای به راستی آسمانی و مسلط بر نفس، کمیاب یا نا یاب است؟

حتی برخی برای بررسی صحت و سقم این موضوع  یا از سر ملول گشتن از دیو و دد آدم نما، با چراغ گرد شهر گشته اند و متأسفانه آدم یا انسان واقعی نیافته اند و تنها به آرزوی مواجه شدن با این موجود دست نیافتنی اکتفا کرده اند!

نکند این سخنان برای ما نیست و مخصوص برخی خواص است؟!! بهتر نیست با این وضعیت دلسرد کننده قید راه معنوی را بزنیم و راه مادیات محض را پیش بگیریم؟!! و پرسشهایی از این دست..
براستی آیا در خصوص علت یا علل این مخمصه تعمق نموده اید؟
آیا راهی کاربردی برای برون رفت از این ناتوانی و عجز سراغ دارید؟

منبع: کریم زمانی؛ شرح جامع مثنوی معنوی، دفتر پنجم