در قسمتهای قبلی گفته شد که حسرت مردگان این است که واکنش جانفرسا و کورکورانه ی همراه خشم، حرص، جهل و نگرانی آنها در طول زندگی تقریباً بی فایده بوده و باعث تغییر مثبتی در زندگی شان نشده و بلکه کاملاً بر عکس؛ عامل بدبختی آنها همین بوده است. اگر در هر واقعه ای بدون خشم، حرص و نگرانی صبر می کردند، حاضر بودند و کنش خردمندانه بروز می دادند، نتیجه بهتر می شد. زیرا تغییرات لحظه به لحظه دنیا به همراه گوهر حضور صابرانه و انرژی زندگی، حلال همه مشکلات است و نیازی به خشم، حرص و نگرانی ویرانگر نیست.
از طرف دیگر در ریشه یابی بروز خشم و حرص و نگرانی و.. به علت آنها پی می بریم: اینکه دنیا را وارونه می بینیم . در واقع به دلیل اوهام منیت، قادر به دیدن دنیا همانطور که هست نیستیم ( مراجعه شود به داستان خیالات ناشی از درخت گلابی- یا "امرودبن" که کنایه از اوهام منیت است- در دفترچهارم مثنوی) و در نتیجه بی خود و بی جهت به دام خشم، حرص و نگرانی و دردهای جانکاه دیگر می افتیم!
بالاترین میوه و ثمره ی هستی یعنی "چشم حقیقت بین" با صبر و گذر از منیت و تمرین مشاهده گری درست حاصل می شود و مانند کاشتن بذر یک گیاه صبر و حوصله می خواهد، تا به تدریج رشد کند و در نهایت به بار بنشیند. هر عجله یا حرص برای دیدن نتیجه و مثلاً کنار زدن خاک به منظور دیدن جوانه گیاه، رشد و نمو گیاه را مختل می کند......
برای تقویت چشم حقیقت بین ( دیدار نیک) یکی از رازها این است که از سطح به عمق و از ظاهر به باطن و از بیرون به درون نظر کنیم و پله پله با صبر، باید قدم بر داریم و دیده را از ناپاکی ها پاک کنیم، تا لایق دیدار یار شویم. یکی از رازها ی مهم برای این پاکسازی این است که؛ فلش و جهت توجه مان را از بیرون به درون و از دیگران به خودمان متوجه نماییم.
چند قانون یا راز دیگر که گفته خواهند شد همگی در این مورد اشتراک دارند که به ما کمک می کنند تا به جای گیر دادن به دیگران یا مقصر دانستن همسر، فرزند، پدر مادر، همکار، همسایه، هموطن، حوادث و محیط و...فلش توجه را به درون برگردانیم:
راز دوم: قانون عمل و عکس العمل ( کارما)
از مکافات عمل غافل مشو، گندم از گندم برويد جو ز جو: مولوی در جاهای مختلف ، اهمیت زیاد و کاربردی بودن این قانون را نشان می دهد. قانونی که آگاهی از آن ما را از مقصر قلمداد کردن دیگران بی نیاز می کند:
از مکافات عمل غافل مشو، گندم از گندم برويد جو ز جو: مولوی در جاهای مختلف ، اهمیت زیاد و کاربردی بودن این قانون را نشان می دهد. قانونی که آگاهی از آن ما را از مقصر قلمداد کردن دیگران بی نیاز می کند:
این جهان کوه است وفعل ما ندا
سوی ما آید ندا ها را صدا
فعل تو كان زايد از جان و تنت
همچو فرزندي بگيرد دامنت
پس تو را هر غم كه پيش آيد ز درد
بر كسي تهمت منه، بر خويش گرد
مولوی از قول خداوند می فرماید که سنت ما از مسیر مستقیم خود منحرف نمی شود. پس پاداش نیکی نیکی و پاداش بدی بدی است:
که نگردد سنت ما از رشد
نیک را نیکی بود، بد راست بد(5/3183)
مولوی بر مواظبت بر گفتار هم تأکید دارد:
آن سخن های چو مار و کژدمت
مار و کژدم گشت و می گیرد دمت( 3/3475)
علاوه بر رویدادهای زندگی، حتی ترس و نگرانی به ظاهر بدیهی ما از مرگ هم به علت اعمال و افکار خودمان است، نه وضعیت و کیفیت ظاهری آنها:
آنکه می ترسی ز مرگ اندر فرار
آن زخود ترسانی ای جان، هوش دار
روی زشت توست نه رخسار مرگ
جان تو همچون درخت و، مرگ، برگ(3/3442)
در خصوص "قانون کارما" چند نکته حائز اهمیت ذکر می شود:
· درک درست این قانون؛ سبب مسؤولیت پذیری ما از یک سو و پذیرش بهتر رویدادهای زندگی از سوی دیگر می شود. با آگاهی از این قانون می دانیم که وضعیت کنونی ما نتیجه اعمال گذشته ما بوده است و اگر می خواهیم وضعیت تغییر کند تنها راهش تغییر بنیادی خودمان است. مقصر نشان دادن زمین و زمان و مبرا انگاشتن خودمان، فقط موجب تنبلی و اتلاف وقت و حسرت موقع مرگ می شود! البته مواظب باشیم بدون اینکه ردی از "ملامت خود" را در ذهن حمل کنیم برای تحول درونی، تصمیم قاطع بگیریم. زیرا ملامت خود همان نقش سرزنش دیگران را ایفا می کند (قرار است بزودی در خصوص "ملامت خود" مطالب جالبی ارائه شود!).
· واکنشهایی که از ما سر می زند و آینده ما را می سازد؛ فقط در حیطه رفتار و اعمال نیستند؛ بلکه گفتار و افکار ما را هم شامل می شود. بنابراین، ایمان و بلکه یقین به این قانون سبب می شود که در جهت تغییر رویه ی خودمان به سمت پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک جدی تر پیش برویم و مواظب هر سه حوزه باشیم. بسیاری از افراد به پندار و گفتار اهمیت لازم را نمی دهند.
· از بین سه حوزه پندار، گفتار و کردار، در وهله نخست بنظر می رسد که اهمیت رفتار از گفتار و پندار بیشتر است. اما چنین نیست اهمیت حوزه پندار از همه بیشتر است و سپس گفتار و در مرحله آخر کردارست. زیرا پندار سرچشمه گفتار و کردار است و علاوه بر آن از قدرت زیادی برخوردارست. به عنوان مثال؛ اگر فقط نیت و فکر خوب و خالصانه ای برای کسی بخواهیم، بالاتر از این است که فقط گفتارمان نسبت به او خوب باشد ولی در ذهن برایش بد بخواهیم یا حتی به فکرش نباشیم.
حوزه فکر و اندیشه و ذهن بسیار بسیار پر قدرت است (و در قسمت بعدی-راز سوم- به نقل از مولانا در این خصوص بیشتر گفته خواهد شد). متأسفانه عده ای به این حوزه لطیف فکر و ذهن کمتر توجه می کنند و این می شود که رفتار و گفتار به ظاهر خوب، اگر از پشتوانه پندار نیک بی بهره باشد، بی روح، کلیشه ای و تصنعی می گردد. بی توجهی به این موضوع موجب رشد ریا هم می گردد که از گناهان بزرگ است. "الاعمال با لنیات" ما را به حوزه پر اهمیت پندار متوجه می نماید. در واقع سنگينى و سبكى اعمال به ميزان توجه ( دیدار نیک) و اخلاص ( پندار نیک) ما بر مىگردد و خداوند بیشتر به باطن و حقيقت و انگيزه درونى آدميان توجه می کند نه ظاهر، رفتار و كردار آنها. از امام جواد(ع)جمله ارزشمندی نقل شده است: کسی که در کاری حاضر باشد و بدان راضی نباشد، مانند کسی است که در آن حضور نداشته باشد؛ و کسی که در کاری حضور نداشته، اما بدان راضی باشد؛ مانند کسی است که در آن حضور داشته است.
· اینکه پندار و نیت مهمتر از گفتار و رفتار است برای برخی شاید بهانه ای شود تا قید گفتار و کردار نیک را بزنند!! (به ویژه گفتار را. و ممکن است تکیه مثنوی بر پوچی الفاظ دستاویزی برای آن شود!!!). بنظرم اگر هم پندار و نیت ما خالص نیست به هیچ وجه مجوز گفتار و رفتار زشت و آزار رساننده را نداریم. به سه دلیل: اول آنکه به دلیل قانون کارما؛ آرامش و پاکی درونی ما با رفتار و گفتار زشت به هم می خورد و از مسیر مشاهده گری درست، دور می شویم. دوم آنکه در نتیجه گفتار و رفتار زشت، بیهوده یا آزار رساننده (معلولها)، پندار زشت (علت) در وجود ما تقویت و مستحکم می شود. سوم و مهمتر آنکه دیدار نیک یا مشاهده گری درست هم مختل می شود. از یک سو؛ اگر در حوزه های سطحی تر و آگاهانه ی وجودمان تا آنجا که می توانیم، پاکی را حفظ کنیم؛ انرژی و تمرکز کافی برای مشاهده گری و پاکسازی قسمتهای عمیق تر و نا خود آگاه ذهن را به دست خواهیم آورد. بنابراین به عنوان مثال اگر به مواد مخدر، دروغ گفتن، آزار فیزیکی و زبانی دیگران یا.. مشغولیم بدیهی بنظر می رسد که قادر به مشاهده عمیق و درست خشم و حرص و افکار منفی خود و خلاصی از آنها نباشیم..
از سوی دیگر در مسیر تمرین مشاهده گری درست، یکی از تمرینها همین است که علیرغم فکر منفی و خشم که از اعماق درون جوشیده است، با مشاهده آنها و حضور مان؛ مانع از رفتار و گفتار واکنشی می شویم و در نتیجه فکر و خشم تضعیف و محو می گردد. البته همانطور که بارها گفته شده است؛ ویژگی مهم مشاهده گری این است که با مشاهده صرف یک فکر یا هیجان منفی از یک طرف؛ مانع سرکوب آن شده ایم؛ چون دیده شده است. از سوی دیگر مانع تبدیل آنها به رفتار و گفتار واکنشی و بی خردانه شده ایم؛ چون زور و قدرت آنها برای تبدیل به رفتار، زیر نور افکن مشاهده صرف، گرفته شده است. زیرا آنچه ما را به گفتار و کردار زشت می کشاند فکر منفی و هیجان ناشی از آن است به قول مولانا: اندیشهات جایی رود وآنگه تو را آن جا کشد
بنابراین؛ بنظرم یک مرحله بسیار عمیق تر از پندار نیک، مشاهده گری درست و بدون حب و بغض یا همان "دیدار نیک" است که می تواند سرچشمه پندار نیک، سکوت عمیق ذهن و سایر خوبی ها باشد.