ملامتگرهای کوتوله ی خیالی (قسمت پنجم)

  
"سرکوفت زدن به خود" در چه زمان هایی اتفاق می افتد؟

   "ملامت خود" اگر فقط در یک مقاطعی به آرامی نجوا کند، انگار اصلاً حضور ندارد! و واقعی نیست. به همین دلیل تاکتیک اصلی "ملامت خود" این است که برای واقعی جلوه کردن همیشه در حال نق زدن است اما به شکل ملامتگرهای توهمی مختلف و در قالب بهانه های متفاوت. در برخی مواقع هم مثل بروز اشتباه؛ انگار "مجوز کامل" گرفته است! و با قدرت بیشتری صدایش را بلند می کند و بر سر ما، سرکوفت می زند! دیده ایم که برخی آدمها با کسب این مجوزهای خیالی از اشتباه خود یا دیگران، حتی مرتکب قتل یا خودکشی می شوند!

   حال تصور کن که اگر مثلا به مدت یک ساعت "ملامت خود" تعطیل شود (صد البته بدون پناه بردن به مواد مخدر و سایر مسکرات مضرو "به به" و تأیید چند آدم دیگر)، به غریبه توهمی، اجازه اظهار نظر ندهی یا اگر نظری داد مشاهده اش کنی و با آن یکی نشوی و جدی اش نگیری. خودت را از عمق وجود ملامت نکنی و آنطور که هستی خودت را بپذیری و دوست داشته باشی؛ چنان شادی و شوری وجودت را می گیرد که حاضر نیستی به شکنجه گاه ملامت خود باز گردی و بازی منیت هم مختل و تعطیل خواهد شد.

1-    بروز اشتباه

   "ملامت خود" از جایز الخطا بودن انسان حداکثر سوء استفاده را می کند و به محض بروز اشتباه، مجوز خشم صادر می شود. ملامت در واقع خشم است و جهت آن ممکن است به سمت دیگران باشد یا به سمت خود. کوتوله های ملامتگرهای خیالی درون کاسه سر، آمادگی و قابلیت پرخاش و خشم علیه دیگران را هم دارند. از دیگران به ارث رسیده اند و به راحتی قابلیت انتقال به دیگران را دارند. پس ملامت خود به سرعت تبدیل به ملامت دیگران می شود و برعکس! ولی حقیقت معنوی این است که :

"اشتباه خودمان یا دیگران به هیچ وجه جواز و توجیه بروز خشم و ملامت را صادر نمی کند"

   از اشتباه می توان برای اصلاح کوشش های بعدی تجربه کسب نمود و به طور منطقی از طریق اشتباه و شکست، انسان قدم به قدم در زندگی یاد می گیرد و پیشرفت می کند. بدون اشتباه و شکست، نتیجه مطلوب حاصل نخواهد شد. اما بایستی به هوش بود که در مواقع بروز اشتباه یا شکست بهانه به دست کوتوله های ملامتگر  نیفتد!

   یکی از راههای مقابله با این کوتوله ها این است که از آزار خود و دیگران در حد توان بپرهیزی! از دروغ، دزدی، غیبت و.. اجتناب کنی. به عبارت دیگر به عمد مرتکب اشتباه اخلاقی نشوی.

   یکی دیگر از راههای مقابله با این کوتوله ها، پذیرش اشتباه و شکست است. اگر آنها را بپذیریم دیگر اشتباه یا شکست نیستند تنها یک نتیجه هستند. به عبارت دیگر، مسؤولیت اصلی ما در زندگی، تداوم کوشش درست بر اساس عقل و منطق موجود است و نتیجه خود بخود بروز می کند. اما وسواس برای  زمان دقیق بروز نتیجه و یا نحوه بروز آن و.. و نتیجه گرا بودن افراطی، از تله های نفسانیت برای "ملامت خود" است.

   مشکل اساسی دیگر این است که حتی در بیشتر موارد؛ "توقع و انتظار بیش از حد ما" از زندگی، خودمان و دیگران؛ آنقدر غیر واقعی و اید ه آلی و متضاد است که در هر لحظه چه عملی از ما صادر شود یا نشود، سیگنال خطا و اشتباه صادر می شود! و به دنبالش مجوز سرکوفت زدن احمقانه صادر خواهد شد. "احمقانه" از این نظر که در بسیاری موارد مجوز ملامت خود به خاطر موضوعی است که از دست ما به هیچ وجه کاری بر نمی آید!! و انتظاری بیجا و احمقانه از خودمان است! شاید تجربه کرده باشی که مثلا 30 سال پیش در یک بازی فوتبال در دوران کودکی پاس نداده ای یا در گل خوردن تیم مقصر بوده ای و از آن تاریخ تاکنون میلیونها بار بابت آن به اصطلاح اشتباه!! خودت را ملامت کرده ای!

   نکته عجیب دیگر این است که حتی در زمان موفقیت هم کوتوله های ملامتگر دست از سر ما بر نمی دارند!:

2-    به هنگام موفقیت!

   یکی از موفقیت های خودتان را درنظر بگیرید. آیا در آن زمان به خود نمی گفتید که تو لیاقت آن را نداشتی!!اساس "منیت"، بر نارضایتی و نا شکری از وضع موجود است. تا  با شلاق ملامت خود انسان  را درگیر ذهن کند و فرد از زندگی لذت نبرد. حتی لذت موفقیت یا "به به" دیگران و تأیید آنها که بالاترین لذت منیت است؛ بسیار موقتی و سطحی است. به قول آقای مصفا صدای مهیبی از انفجار موفقیت، انتظار می کشیدیم ولی مثل ترقه نم کشیده شاید با صدای فس! ما را از لذت وافر نا امید می کند!...و حتی برعکس مستمسکی برای ملامت بیشترمی شود!!

3-    نجوای همیشگی از باز شدن پلکها تا برهم نهادن آنها!!

   صبح که از خواب بیدار می شویم ممکن است با تهمت های کوتوله ملامتگر خیالی بیدار شویم. در "کتاب" از "جو" مثال زده است جو فردی است که هر روز صبح با نجوای درونی " بی خاصیت، نا نجیب و معتاد" بیدار می شود کوتوله ملامتگر او، او را به وضوح معتاد خطاب می کند و می گوید:" تو یک ولگرد هستی ، تو زندگی همه اطرافیانت را خراب می کنی، اگر بمیری آسوده تری" جو اجازه را به کوتوله ملامتگر می دهد تا حس تنفر از خود را در او ایجاد کند. عناد و تنفر از خود به همراه مواد مخدر، معجونی است که باعث فرسودگی او می شود. در نهایت برای اینکه صدای ملامتگر را نشنود صبح ها هم مواد مخدر مصرف می کند!!!!! و این مثال هم نشان می دهد که "ملامت خود منفی" راه معقولی برای ترک اشتباه و گناه نیست. (نارضایتی و ملامت خلاق، همراه با شادی و شور رهایی است و وخامت و توهم "کل" منیت و از جمله "ملامت خود" را درک کرده است).

   کدام یک از ملامتگرهای درونی وقتی از خواب بیدار می شوی با تو صحبت می کنند؟ روبروی آینه همان طور که داری اصلاح می کنی و یا موهایت را شانه می زنی و در آینه نگاه می کنی. آیا در آینه به خودت با محبت نگاه می کنی و یا پای یک ملامتگر کوتوله در میان است؟ آیا گول ملامتگر توهمی و بیگانه را می خوری و خودت را با او یکی تصور می کنی؟ انگار خودت به خودت توهین می کنی! در صورتی که پای غریبه ای در کار است که توهین می کند و واقعی هم نیست بلکه توهمی است. غول و هیولا هم نیست و قدرتی ندارد و حتی از کوتوله و عروسک هم ناتوان تر است!

   این تو هستی که انتخاب کرده ای که صحبت او را جدی بگیری و مبنای زندگی ات کنی!

   آیا این ملامتگر کوتوله خیالی میلیون ها بار به طرف تو اشاره نکرده است؟ آیا از قیافه ات ایراد نگرفته که مثلاً دندان هایت کج است. در حالی که لبخند گرم تو و موهای قشنگت را نادیده می گیرد؟ او به تو می گوید که برای بقیه عمرت باید شرمنده باشی..مگر زمانی که تصمیم بگیری پول زیادی برای صاف کردن، پر کردن و روکش کردن دندانهایت خرج کنی..

   آیا سر میز صبحانه ملامتگر درونی عجولت به تو شلاق نمی زند؟ بعد از صبحانه چطور آیا در مورد چیزهایی که خورده ای یا نخورده ای اعتراض نمی کند؟

   در محل کار هم بعضی از ملامتگرهای کوتوله درون سرت هستند که حواست را پرت می کنند و از تو ایراد می گیرند.  آیا ملامتگر کوتوله تو را از فعالیت خلاقانه منع نمی کند؟ مرتب به تو القاء می کنند که ناتوان هستی ... از پس این کار و آن کار بر نمی آیی و...

   آیا در خانه و موقع خوابیدن ملامتگر درونی مانند یک کارفرمای سخت گیر کارهای فردا را به تو یاد آوری می کند و بابت اشتباهات کاری امروز سرزنشت می کند یا تو را از آینده می ترساند ؟ آیا ملامتگر احمقی در ذهنت بابت کارهایی که امکان جبران کردنشان را نداری سالها به تو نق می زند؟! این مرور کننده احمق از کودن ترین عیب جو های دنیاست!!" باید آن سهام را می خریدی" باید با زن دیگری ازدواج می کردی" باید به فلان دانشگاه می رفتی حتی: "باید در دوره دبیرستان در فلان بازی فوتبال بهتر بود پاس می دادی تا خودت شوت بزنی؟ "

ادامه دارد...