تفسیر فال حافظ بسته به شنونده و خوانندهء آن بسیار متفاوت و حتي متناقض است. خوانندهء این فال هم می تواند بی اعتنا به تفسیر ارئه شده در اینجا، به الهام درونی يا تفسير مورد علاقه خودش مراجعه نماید!
چو مستعد نظر نیستی وصال مجوی
که جام جم ندهد سود، وقت بی بصری
نظر در مصرع اول، به معناي چشم دل و چشم باطن يا "ناظر ساكت درون" يا "مشاهده گر بي غرض و بدون حرص و خشم" است و بصر در مصرع دوم به معناي چشم ظاهر و عضو معروف بينايي است.
معنی بیت: چون استعداد مشاهدهء دروني را نداری به دنبال وصال مباش! مانند زمانی که جام جهان نمای منسوب به جمشید پادشاه وجود دارد ولی اگر دارندهء جام جم، کور باشد نمی تواند از وضعیت جهان محسوسات مطلع شود. به عبارت ديگر؛ وقتی مشاهده گري را تمرين نكرده اي و اين استعداد خدايي را شكوفا نكرده اي، امید وصال به جانان را هم نداشته باش شبيه استفادهءنابينا از جام جم يا كور از آينه، سودي در بر نخواهد داشت.
مانع اصلي "نظر" را بشناسيم:
تفسیر: ای خواننده این فال بدان و آگاه باش که تا اهل نظر و "مشاهده گری" نباشی از "کوره راه" و مسیر انسانیت عبور نخواهی کرد و به مقصد نخواهی رسید. تنها چیزی که استعداد این نظر را از تو گرفته يكي از خدمتكاران توست!. بدان و آگاه باش و آگاهي تئوري وار هم فايده اي ندارد بلكه چشم دلت را باز كن و خودت ببين! كه تقریباً تمام اختیارت را به دست یکی از خدمتکارها یا نوکرانت داده ای! اما ای ارباب و ای انسان! تو چقدر خدمتکار گوش به فرمان داری! مواظب باش ! بابت اين قدرت و شوكت و اين همه خدمتكار، خيلي ها به تو حسادت ورزيده اند!!
تقریباً همه خدمتكارانت گوش به فرمانند به عنوان نمونه "دست با انگشتان شگفت انگيزش" یکی از خدمتکاران گوش به فرمان توست وقتی می خواهی مطلبی را تایپ کنی چه با دقت به دستور تو عمل می کند و وقتی می خواهی چای بنوشی یا غذا بخوری یا ...چه خوب به کارت می آید و وقتی هم دستوری به او نداده ای ساکت و مؤدب گوشه ای می نشیند ولی با تمام وجود منتظر است تا فرمان و دستور بعدی را صادر کنی هرگز به خودش اجازه نمی دهد تا بدون اجازه و دستور شما وارد گوش یا بینی ات شود! یا اجازه اساعه ادب و سیلی زدن به شما را اصلا و ابدا به خودش نمی دهد!!
تقریباً همه خدمتكارانت گوش به فرمانند به عنوان نمونه "دست با انگشتان شگفت انگيزش" یکی از خدمتکاران گوش به فرمان توست وقتی می خواهی مطلبی را تایپ کنی چه با دقت به دستور تو عمل می کند و وقتی می خواهی چای بنوشی یا غذا بخوری یا ...چه خوب به کارت می آید و وقتی هم دستوری به او نداده ای ساکت و مؤدب گوشه ای می نشیند ولی با تمام وجود منتظر است تا فرمان و دستور بعدی را صادر کنی هرگز به خودش اجازه نمی دهد تا بدون اجازه و دستور شما وارد گوش یا بینی ات شود! یا اجازه اساعه ادب و سیلی زدن به شما را اصلا و ابدا به خودش نمی دهد!!
اما ای خواننده فال بدان و آگاه باش که یکی از خدمتکارانت به تو خیانت کرده است و همچنان خیانت می کند و خواهد کرد! مگر آنکه تو به خودت بیایی و او را سر جایش بنشانی! کاش کارهای خود سرانه اش فقط اتلاف وقت و انرژی بود، ولی اغلب کارهای این خدمتکار، خطرناک و زندگی بر باد ده و مانع "نظر" مورد نظر حضرت حافظ هستند!! حتی این نوکر یاغی به خودش این جرأت را داده است که با "ملامت خود" و خشم مستمری که تولید می کند، اربابش را به سر حد جنون و حتی خود کشی بکشاند! اما شاید بدترین کارش این است که خودش را به جای شما جا زده است و شما هم با سادگی و نادانی هر چه تمامتر این کار او را پذیرفته ای!!!
بله ای دارنده فال شاید درست حدس زده ای این نوکر بی حیا چیزی نیست جز "فکر"!
با تمام شرمندگی به عرض می رساند که این نوکر بدون اجازه شما هر کاری که بخواهد می کند! بيشتر انرژي ات را مي گيرد و صرف 10 تا 20 هزار فكر روزانه مي كند كه بیش از 80-90 درصد آنها عبث، مضر، خطرناک و یا بیهوده و بدون اجازه اربابش یعنی شماست. خيلي از فكرها تو را به گرداب هيجانها، گفتار و رفتار زشت و نا درست مي كشاند! با چنين اتلاف انرژي هولناكي مجال مشاهده گري از تو سلب مي شود.
شاهكار هاي اين نوكر! موجب شده كه استعداد مشاهده گری را تا حد زیادی از دست بدهی. در واقع این نوکر با زرنگی هر چه تمامتر ، تو را از چشم بصیرت محروم کرده است تا نتوانی خیانت او را ببینی! و تو اي ارباب تمام عیار و ناظر بر همهء خدمتكاران بيشمار،با تسليم شدن به اين خيانت، شده اي ارباب بی خاصیت و بی نظر! پس اولین وظیفهء تو برای پی بردن به این وضعیت، باز پس گرفتن استعداد مشاهده گری ات است. با حضور یک ارباب بینا و ناظر این نوکر سر جایش خواهد نشست!
مژده! مژده!
خبر خوب اينكه اگر قدرت مشاهده گري را دوباره به دست آوري حتي با وجود "وز وز" يا "پارازيت هاي فكر منفي" هم مي تواني ارباب پر قدرتي باشي. زيرا در صورت بروز غير عمدي فكر منفي، زير سايهء قدرت شگفت انگيز "نظر" و مشاهدهء بدون غرض، ديگر مثل سابق به اين افكار اهميت نخواهي داد! آنها را جدي نخواهي گرفت! و حتي شايد بلند بلند به آنها بخندي!! و اين بهترين و مقدس ترين خنده دنياست!!!
برای استرداد این استعداد از دست رفته شروع کن به مشاهده کردن! اجازه نده این نوکر به جای تو مشاهده کند! برای مشاهدهء زندگی احتیاجی به این نوکر نداری. بدون این خدمتکار به تماشای زندگی برو!
تنها وظيفه تو (خود واقعي ات نه خود فكري) و نه هيچ كدام از خدمتكارانت، مشاهده كردن بدون حرص و خشم و همراه با عشق ورزيدن است. حتي "خود فكر" را هم مي تواني سير تماشا كني! بدون اينكه زهر آن بر بدنت اثر نمايد.
محدوديت و وظايف خدمتكار فكر را به او گوشزد كن! اگر اين خدمتكار، تنها تحت فرمان تو به تفكر منطقي و علمي بپردازد، چقدر گره گشا و در خدمت تو و ديگران خواهد بود. به شرط اينكه پايش را از گليمش فراتر ننهد و جلو چشم باطن صاحبش را نگيرد!
تا دیر نشده و برای وصال حقیقت و کسب "نظر" در این عمر کوتاه فرصتت تمام نشده؛ "نوکر سرکش" را با چشم باطن سر جایش بنشان! تا دوباره تو ارباب واقعی باشی و او هم یک خدمتکار گوش به فرمان که فقط موقع ضرورت و حل مسأله و کارهایی که حضور فکر را لازم دارند، به صورت عمدي و اختياري از او كمك بگيري!
وقتی این خدمتکار یاغی را رام و به چشم درونی ات اطمینان کردی، آنگاه مثل یک ارباب و پادشاه تمام عیار، می توانی به وصال جانان برسی و در آرامش، پاكي، شادي و قدرت الهي جا خوش كني!
شاد كام و صاحب نظر باشيد!