چند نكته را براي خودم و ديگران قابل تذكر مي دانم. زيرا همه ما از شهر عظيم نا خود آگاه ذهن برخورداريم كه در آن شهر، خانه هاي آلوده و ناشناخته بسيار وجود دارد؛ و هر لحظه ممكن است صاحب يكي از اين خانه ها شهردار شود! از طرف ديگر حوادث روزگار هم دست ما نيست و ممكن است رويدادي نا خوشايند باعث غم و غصه ما شود! البته اصل ماجرا اين است كه اغلب خود ما موجب غم و غصه خود مي شويم! نه حوادث بيروني! ولي در خيلي موارد هم اتفاق زندگي في نفسه مولد غم و غصه است ولي با دخالت منيت، غم و غصه بيشتر مي شود!
نكته جالب توجه اينكه اين درد و غم با هر منشأيي، آتش و انرژي اصلي حركت زندگي ماست!
رنج ناشي از حوادث روزگار اغلب به دليل واكنش دروني ماست. به عبارت ديگر يك اتفاق بيروني بهانه اي مي شود تا يكي از صاحب خانه هاي آلوده، شهردار شهر وجودمان شود!
چون با اين موارد "درد و رنج غير قابل كنترل" مواجه هستيم بهتر است خردمندانه ترين روشها را در مقابل آنها اتخاذ كنيم: در اينجا چهار روش بسيار قدرتمند در اين خصوص پيشنهاد مي گردد: رعايت اخلاق (آسيب نزدن به خود يا ديگران از طريق كلام يا رفتار تا آنجا كه ممكن است)، مشاهده گري، كار فيزيكي مفيد و سالم( ورزش و كشاورزي و..) و بخشيدن. اما روشهاي بيشمار هدر دادن انرژي و آتش زندگي هم وجود دارد، نظير غرق شدن در خشم (ملامت ديگران يا خود)، غرق شدن در رفتار و گفتار منفي و غير اخلاقي، حرص و جهل و ناداني و انواع تخدير.
اول: هيچ عاملي نبايد باعث رفتار و گفتار غير اخلاقي ما شود. اينكه عوامل غير قابل كنترل دروني يا بيروني اتفاق مي افتند، مهم نيست. مهم اين است كه اين عوامل موجب گفتار و رفتار غير اخلاقي ما نشوند! به عنوان مثال مشاهده كردن خشم، كمك مي كند كه از تبديل خشم دروني به رفتار و گفتار غير اخلاقي جلوگيري كنيم. ممكن است بروز خشم تا مرحله فكر و هيجان؛ غير عمدي و اتوماتيك باشد، اما شكل گفتار و رفتار به خود گرفتن آن، خط قرمز ماست! و خطاي عمدي تلقي مي شود! "مشاهده گري" و "بخشيدن" كمك مي كنند تا از اين گونه خطاهاي عمدي و عبور از خط قرمز جلوگيري كنيم.
اما اگر هزاران بار غير عمدي، بر اثر حوادث روزگار يا غلبهء "منيت سمج و موذي و تو در تو" ، دچار طوفان آتشين ذهن يا غرق شدن در افكار و هيجانهاي مزاحم شديم؛ و به خواب منيت فرو رفتيم باز فرصت برگشت به حوزه ارزشمند مشاهده گري در هر زماني وجود دارد. به جاي "ملامت كردن خود" يا "خشم به ديگران" بابت آن حادثه يا آن فكر و هيجان، بهتر است فكر، هيجان و دم و بازدم و حسهاي بدني را بدون قضاوت مشاهده كنيم. اين فرصت خوبي است، تا در اين طوفانها، ضرر و زيان هويت فكري بيگانه و توهمي را هر چه بيشتر لمس كنيم.
البته اگر به دليل غيبت مشاهده گري و غيبت بخشيدن، دچار رفتار و گفتار منفي شديم( هر چند تبعات آن سنگين تر است)، اما باز هم فرصت بازگشت وجود دارد. مي توان در حين رفتار و گفتار، آنها را مشاهده كنيم و....
مسلم است كه اگر به طور عمدي خود را غرق افكار و هيجانهاي منفي كنيم ، باز هم از خط قرمز عبور كرده ايم و مرتكب خطاي عمدي شده ايم.
دوم: آتش برخاسته از هر درد و رنجي ، تنها سرمايه و گرمي و انرژي حركت انسان است. در واقع انرژي اصلي زندگي همين است. اگر مديريت اين سرمايه را به دست هويت فكري احمق و آلوده به خشم و حرص بسپاريم، از راههاي انحرافي گوناگون، اين انرژي را هدر خواهيم داد و آبي با آن گرم نخواهد شد! ولي متأسفانه شعله هاي حرص و خشم و ناداني و تخدير را شعله ورتر خواهيم نمود.
اما ممكن است بتوانيم كمي تا قسمتي از مديريت را به فطرت مشاهده گر و مهربان، واگذار كنيم؛ در اين صورت به ميزان حضور "من واقعي" (مشاهده گر بدون حرص و خشم) مي توان از اين انرژي پر قدرت در جهت مطلوب( رشد مادي و معنوي) استفاده نمود.
سوم: ورزش، طبيعت گردي، بيل زدن و كشاورزي و ....از اين دست كارهاي فيزيكي سالم بسيار مفيدند و موجب مي شوند كه اگر فكر و هيجان منفي، منتظر تبديل شدن به گفتار و رفتار منفي هستند، تخليه انرژي شوند و به شكل ديگري از انرژي تبديل شوند و در نتيجه، فرصت باز سازي و بازگشت به وضع عادي به وجود بيايد و انرژي زندگي هم در جهت مطلوبي به كار گرفته شود.
چهارم: يكي از راههاي هدر دادن اين انرژي زندگي ، "ملامت خود" است كه در واقع همان خشم است. بهانه خوبي به دست "ملامت خود" مي افتد تا دلي از عزا در بياورد!!
"ملامت ديگران" هم روش ديگري براي هدر دادن اين نعمت الهي است! گاهي همزمان هر دو ملامت و خشم فعال مي شوند، به عنوان مثال انتظار غير منطقي تأييد از يك نفر را داريم، اما بر آورده نمي شود! واكنش غير منطقي، با فكر و هيجان منفي شروع مي شود و به خشم از خود و ديگري مي رسد و متأسفانه به گفتار و رفتار منفي و حتي خود كشي منجر خواهد شد!!
براي خنثي نمودن اين دو حربهء پر قدرت منيت، علاوه بر استمرار هر چه بيشتر حضور و مشاهده گري، بخشيدن "خود" و "ديگران" را بهتر است جدي بگيريم و هر روز تمرين كنيم و از ته دل دعا كنيم ( البته واضح است كه اين بخشش دروني و تسويه حساب رواني؛ به اين معنا نيست كه در عالم بيرون عاقلانه از خودمان دفاع نكنيم يا از حق قانوني و منطقي خود بگذريم!):
پروردگارا؛ هر كس كه خواسته يا نا خواسته موجب ناراحتي من شده است را از صميم دل مي بخشم!
پروردگارا؛ آمرزش و بخشش مي طلبم براي اينكه اگر خواسته يا نا خواسته موجب ناراحتي ديگران شده ام و خودم را بابت ملامت خود يا رنجاندن خودم به هر شكلي، مي بخشم!
شادكام باشيد