شادی و خوشبختی

 

توقع برخورداری از شادی و خوشبختی اصیل، توقع بجایی است،  زیرا عصاره اصلی وجود ما یعنی فطرت یا خود متعالی، شادی و عشق و رضایت و خوشبختی است.

اما اشکال کار در آنجاست که ما این شادی را به جای عالم درون و در عمیق ترین هسته وجودی مان، در عالم بیرون و در چیزها، موفقیت ها، آدم های دیگر و افکار و تصورات ذهنی خود ( که نمایندگی دیگران در وجود ماست!) و قضاوت دیگران و... جستجو می کنیم! و همین موجب درد و رنج و ناشادی ما شده است. شادی از قبل دردرون ما و در خود متعالی یا آگاهی ناب حاضر است و احتیاجی به جستجوی موضوعات آگاهی برای کسب شادی و آرامش و خوشبختی نیست.

به عبارت دیگر به دلیل توهم وجود شادی در موضوعات آگاهی و نه خود آگاهی ناب، شیوه طلب شادی دچار اشکال اساسی شده است. به جای سکون و آرام گرفتن در آگاهی محض که منبع و سرچشمه شادی و خوشبختی است، شادی از طریق افکار و توقعات غیر واقع بینانه طلب می شود. خود همین گونه طلب  شادی، موجب ناشادی است!! به قول حضرت مولانا:

جمله بی‌قراریت از طلب قرار تست

طالب بی‌قرار شو تا که قرار آیدت

جمله بی‌مرادیت از طلب مراد تست

ور نه همه مرادها همچو نثار آیدت

 

وقتی خاستگاه و منبع این شادی خواستن ؛ خود کاذب باشد، چون از ابزارهای فکر و حرص یا فکر حریصانه استفاده می کند  و در عالم بیرون سرمایه گذاری می کند، اینکه دیگری می تواند و باید مرا خوشبخت کند و نباید مرا ترک کند، ولی دیر یا زود ، برخلاف توقعش، این نوع سرمایه گذاری اشتباه به درد و رنج و ضرر منتهی می شود!!  عمر و انرژی و... صرف می کند تا سودی کسب کند که همان خوشبختی باشد...، ولی متاسفانه به جای شادی، با شکست نا امید کننده ای مواجه می شود!

 و صد افسوس از طلب نادرست شادی دست نمی کشد و اگر در عشق یا زندگی شکستی خورد و طرد شد؛ به لذت و شادی های سطحی و بیرونی ولی فوری دیگر نظیر مواد مخدر و...پناه می برد!!!

همواره در آن طرف پاندول حرص و خواستن نفسانی، دیر یا زود، خشم و نا امیدی و غم، انتظار ما را می کشند! نه شادی و خوشبختی!

 

اما صرف نظر کردن از این سرمایه گذاری در عالم بیرون و ترک سرمایه گذاری بر روی دیگران، تا ما را تایید کنند و به ما عشق و خوشبختی برسانند!!!  و بیرون آمدن از پاندول ذهنی حرص و خشم  و پذیرش هیچ بودن و هیچ نخواستن و جستجوی ماورای جستجوی درونی، یعنی درک ورای فکر از ماهیت درونی خودمان، به آشنایی با آگاهی ناب یا بودن خالص، منجر می شود و ما را به منبع اصلی و اصیل عشق، شادی و خوشبختی متصل می کند و آنگاه روابط ما با عالم بیرون هم واقعاً عاشقانه خواهد شد.

موضوع: اصالت انسان، حرص، خشم، توهم خود، مشاهده گری، مراقبه، عشق

خود کاذب زیر ذره بین

 

تحقیق و بررسی ماهیت خود کاذب را چگونه انجام دهیم؟

وقتی جمله ای می شنویم... کسی به ما می گوید هوا ابری است... به ما بر نمی خورد و نسبت به آن مقاومتی ایجاد نمی شود اما اگر کسی به ما ناسزا بگوید یا ما را قضاوت کند، ممکن است نسبت به آن مقاومت ایجاد شود و به ما بر بخورد و دچار ناراحتی، ترس و خشم یا... شویم، این هنگام برای تحقیق و شناسایی خود کاذب، زمان مناسبی است.

چه کسی ناراحت شد و به هم ریخت؟ چه کسی مقاومت کرد و این کلمات را بر نتافت و نپذیرفت؟

آیا این بدن ناراحت شد؟ آیا دستم ناراحت شد؟ یا گوشم یا سایر سلول های  بدنم، قابلیت و توانایی ناراحتی و خشم و کینه را دارند؟

آیا این فکر ناراحت شد؟ فکر یک جریان انرژی در مغز و ذهن است که از یک یا چند جمله ساخته شده است؟ آیا این جریان فکر می تواند ناراحت شود؟ 

آیا شعور ورای فکر یا آگاهی که در پیش زمینه تمامی تجربیات زندگی ما حضور دارد، ناراحت شد؟ آیا این آگاهی یا شعور ناب که فضای تهی و بی انتهایی است و سرشار از عشق است و همه ادراکات و تجربیات ما را در خود جا داده، ناراحت شده است؟؟

به صورت تجربی و مانند یک محقق بیطرف، و به طور دقیق بررسی کنید که منشاء این ناراحتی و به هم ریختگی روانی کجاست؟ در بدن است؟ در جریان فکر است؟ در شعور ورای فکر است؟

چه کسی صاحب عزاست؟!

در این بررسی منصفانه می بینیم که پای یک شبح یا خود ساختگی و توهمی و کاذب یا هویت فکری در میان است که فقط به دلیل عدم موشکافی، عدم رو در رو شدن و غوطه ور شدن عمیق در دنیای درون، به صورت مبهم تصور می کنیم که وجود دارد!!!

وقتی در این پژوهش تجربی، فهمیدیم که این خود کذایی، وجود ندارد؛ ( بگردید و ببینید که نیست!، گشتیم نبود!! ) آنگاه ناراحتی، خشم، ترس، غم، بی حوصلگی و... که منتسب به آن خود افسانه ای است، بدون صاحب می ماند و فرو می ریزد و تغییر ماهیت می دهد...و تنها یک چیز باقی می ماند: حس های بدنی، که به دلیل باور به آن خود کذایی و هیجان های منتسب به آن، بروز کرده است. حس های بدنی نظیر گرفتگی در قفسه سینه یا ناحیه شکم یا ناحیه سر و صورت،  یا گرم شدن، یا برعکس آن سرد شدن قسمت هایی از بدن، عرق کردن، مور مور شدن افزایش تنفس و ضربان قلب یا...وظیفه شان در آن لحظه حمایت و همراهی خود کاذب بوده است...

موضوع: اصالت انسان، باور اشتباه، تمرین عملی، مراقبه، مشاهده گری، توهم خود


این مطلب در کانال تلگرام این سایت به آدرس زیر هم آمده است:

آدرس کانال:  https://t.me/avazedoust