تجربه آگاهی ورای فکر (خود متعالی) در مقابل افکار مقایسه گر، رقابت جو، غیبت کننده و اسیر خود باختگی به قضاوت ها (خود کاذب)

 

هین کژ و راست می‌روی، باز چه خورده‌ای؟ بگو

مست و خراب می‌روی، خانه به خانه کو به کو

با که حریف بوده‌ای؟ بوسه ز که ربوده‌ای؟

زلف که را گشوده‌ای؟ حلقه به حلقه مو به مو

نی، تو حریف کی کنی؟ ای همه چشم و روشنی

خفیه روی چو ماهیان، حوض به حوض، جو به جو

راست بگو، به جان تو، ای دل و جانم آن تو

ای دل همچو شیشه‌ام، خورده می ات، کدو کدو

راست بگو نهان مکن، پشت به عاشقان مکن

چشمه کجاست تا که من، آب کشم سبو سبو؟

در طلبم خیال تو دوش میان انجمن

می‌نشناخت بنده را می‌نگریست رو به رو

چون بشناخت بنده را، بنده کژرونده را

گفت:  بیا به خانه، هی، چند روی تو سو به سو؟

عمر تو رفت در سفر، با بد و نیک و خیر و شر

همچو زنان خیره سر، حجره به حجره، شو به شو

گفتمش:  ای رسول جان ای سبب نزول جان

ز آن که تو خورده‌ای بده، چند عتاب و گفت و گو؟

گفت: شراره‌ای از آن گر ببری سوی دهان

حلق و دهان بسوزدت، بانگ زنی: گلو! گلو!

لقمه هر خورنده را، درخور او دهد خدا

آنچه گلو بگیردت، حرص مکن، مجو، مجو

گفتم: کو شراب جان؟ ای دل و جان فدای آن

من نه‌ام از شتردلان، تا برمم به های و هو

حلق و گلو بریده با، کو برمد از این ابا

هر کی بلنگد او از این، هست مرا عدو عدو

دست کزان تهی بود، گر چه شهنشهی بود

دست بریده‌ای بود، مانده به دیر، بر سمو

خامش باش و معتمد، محرم راز نیک و بد

آنک نیازمودیش، راز مگو به پیش او

 

معانی لغات و ابیات:

خفیه: نهان و پنهانی، مخفی.      ؛    کدو و می: در قدیم در کدوی خالی و خشک شده، شراب می انداخته اند. کدو در اینجا به معنای کوزه   و  کدو کدو    یعنی چندین کوزه.  ؛    شوبه شو:  شوهر به شوهر   ؛      لقمه هر خورنده را، درخور او دهد خدا :   به احتمال زیاد اقتباس از آیه ششم، سوره هود است: ( و ما من دابه فی الارض الا علی الله رزقها:  هیچ جنبنده ای در زمین نیست مگر آنکه روزی او بر خداوند است.).   شتردل: ترسو  ؛     حلق و گلو بریده با، کو برمد از این ابا:  بریده باد حلق و گلوی کسی که از این آش، فراری باشد! (ابا به معنای آش است. چنان که مخفف آن در شوربا و... آمده است.)   ؛    دست بریده‌ای بود، مانده به دیر، بر سمو:   دیر صومعه معنی شده و سمو با ضمه س و م، به معنای بلندی و سکو. در جای دیگر دیر به معنای دیرگاه آمده است.

 

کلمات کلیدی: مولوی، اصالت انسان، توهم خود، مراقبه.

منابع:

1-سایت گنجور: غزل 2145 دیوان شمس اثر  مولانا

2-کتاب انسانم آرزوست (شرح غزلیات مولانا)؛ اثر بهاء الدین خرمشاهی

 

منصور بنانی    https://t.me/avazedoust

تجربه آگاهی ورای فکر (خود متعالی) در مقابل افکار مقایسه گر، رقابت جو، غیبت کننده و اسیر خود باختگی به قضاوت ها (خود کاذب)

 

هین کژ و راست می‌روی، باز چه خورده‌ای؟ بگو

مست و خراب می‌روی، خانه به خانه کو به کو

با که حریف بوده‌ای؟ بوسه ز که ربوده‌ای؟

زلف که را گشوده‌ای؟ حلقه به حلقه مو به مو

نی، تو حریف کی کنی؟ ای همه چشم و روشنی

خفیه روی چو ماهیان، حوض به حوض، جو به جو

راست بگو، به جان تو، ای دل و جانم آن تو

ای دل همچو شیشه‌ام، خورده می ات، کدو کدو

راست بگو نهان مکن، پشت به عاشقان مکن

چشمه کجاست تا که من، آب کشم سبو سبو؟

در طلبم خیال تو دوش میان انجمن

می‌نشناخت بنده را می‌نگریست رو به رو

چون بشناخت بنده را، بنده کژرونده را

گفت:  بیا به خانه، هی، چند روی تو سو به سو؟

عمر تو رفت در سفر، با بد و نیک و خیر و شر

همچو زنان خیره سر، حجره به حجره، شو به شو

گفتمش:  ای رسول جان ای سبب نزول جان

ز آن که تو خورده‌ای بده، چند عتاب و گفت و گو؟

گفت: شراره‌ای از آن گر ببری سوی دهان

حلق و دهان بسوزدت، بانگ زنی: گلو! گلو!

لقمه هر خورنده را، درخور او دهد خدا

آنچه گلو بگیردت، حرص مکن، مجو، مجو

گفتم: کو شراب جان؟ ای دل و جان فدای آن

من نه‌ام از شتردلان، تا برمم به های و هو

حلق و گلو بریده با، کو برمد از این ابا

هر کی بلنگد او از این، هست مرا عدو عدو

دست کزان تهی بود، گر چه شهنشهی بود

دست بریده‌ای بود، مانده به دیر، بر سمو

خامش باش و معتمد، محرم راز نیک و بد

آنک نیازمودیش، راز مگو به پیش او

 

معانی لغات و ابیات:

خفیه: نهان و پنهانی، مخفی.      ؛    کدو و می: در قدیم در کدوی خالی و خشک شده، شراب می انداخته اند. کدو در اینجا به معنای کوزه   و  کدو کدو    یعنی چندین کوزه.  ؛    شوبه شو:  شوهر به شوهر   ؛      لقمه هر خورنده را، درخور او دهد خدا :   به احتمال زیاد اقتباس از آیه ششم، سوره هود است: ( و ما من دابه فی الارض الا علی الله رزقها:  هیچ جنبنده ای در زمین نیست مگر آنکه روزی او بر خداوند است.).   شتردل: ترسو  ؛     حلق و گلو بریده با، کو برمد از این ابا:  بریده باد حلق و گلوی کسی که از این آش، فراری باشد! (ابا به معنای آش است. چنان که مخفف آن در شوربا و... آمده است.)   ؛    دست بریده‌ای بود، مانده به دیر، بر سمو:   دیر صومعه معنی شده و سمو با ضمه س و م، به معنای بلندی و سکو. در جای دیگر دیر به معنای دیرگاه آمده است.

 

کلمات کلیدی: مولوی، اصالت انسان، توهم خود، مراقبه.

منابع:

1-سایت گنجور: غزل 2145 دیوان شمس اثر  مولانا

2-کتاب انسانم آرزوست (شرح غزلیات مولانا)؛ اثر بهاء الدین خرمشاهی

 

منصور بنانی    https://t.me/avazedoust